فاشیسم نمیتواند حرکت پیوستهی بشریت بهسوی رهایی را متوقف کند. فقط موقتاً آن را به تعویق میاندازد... فاشیسم در اساس چیزی نیست جز محصول مستقیم شکست در دستیابی به سوسیالیسم!
به تعبیر برجستهی رادک، دیکتاتوری فاشیستی تسمهای است آهنی که بورژوازی تلاش میکند با کمک آن، خمرهی شکستهی سرمایهداری را بند بزند.
گوبلز: «اگر دشمن میدانست چقدر ضعیفیم احتمالا چون لرزانکی ما را میلرزاند... و در همان آغاز کار میتوانست ما را به خون بکشد.»
از نظر [اشپنگلر] تودهها تنها عوامی پست هستند که او علاقهای به بهزیستی و پیشرفت مادی و معنویشان ندارد... این مدافعان [واپسگرای خشونت] کشفیات داروین را از حوزهی زیستشناسی به جامعهشناسی کشانده و در این فرآیند آن را از شکل انداختند. طبیعیدان بزرگ نظریهی تکامل انواع را بر اساس قانون انتخاب و بقای مناسبترین به وجود آورد؛ مدافعان واپسگرایی به آسانی به جای مناسبترین، قدرتمندترین را گذاشتند و فتوا دادند که بشر چون حیوان باید برای بقا نبردی وحشیانه کند؛ قوی ضعیف را از بین میبرد و این نبرد خونین شرط پیشرفت گیتی است.